صندوقخانه

اتاقیست آمیخته از پرواز ، سقوط ، رهایی و هرازگاهی جنون ، چرندیاتی از نوع پرند(ه)

صندوقخانه

اتاقیست آمیخته از پرواز ، سقوط ، رهایی و هرازگاهی جنون ، چرندیاتی از نوع پرند(ه)

صندوقخانه اتاقکیست جادویی !
اتاقکی تاریک
حذف شده از خانه ها در گذر زمان .
از دل ها و خاطر ها اما...
نمیدانم !
اینجا صندوقخانه ایست قایمکی!
اما
اما یک سوراخ دارد در سقف َش
از آن سوراخ که نگاه کنی خیلی چیزها معلوم‌ َست !
قدیمتر ها با پارچه ای درش را گِل میگرفتند
جدیدترها تمام خانه را بر سرش آوار کرد‌ند
حالا
حالا این سوراخ سر باز کرده است !
سینه ام را که بشکافی
ماهیچه ای سرخ رنگ در تلاطم است ،
نامش اما برای من صندوقخانه است.
بی تاب َست تا رهایی
تا پرواز
تا جنون ...!

پس آورد : بهانه میخواستم گفتن‌ َش را

هر چه از این من را میدانی لطفا این‌جا فراموش کن

این‌جا فقط یک کسی مینویسد

نامش َست : دیوار صندوقخانه !

مجهول الهوی ة

  • دیوار صندوقخانه